موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است . ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند . سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است . هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد ، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد . سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم ، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد ، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم ، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم ، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد .ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود ، و همين تاثير گذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است . در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند .
" به نام آنکه هستی را بنا کرد مرا با صوت و نغمه آشنا کرد "
موسیقی هنر بیان احساسات به واسطه ی اصوات منظم است . احساس و منشاء آن در روان آدمی وجود دارد . موسیقی غذای روح آدمی است و همینگونه که جسم انسان نیاز به غذا دارد تا به حیاتش ادامه دهد ، روح و روانش نیز به غذا محتاج است که آن را می توان در هنر ، موسیقی ، شعر و کلام آهنگین جستجو کرد . به گونه ای گسترده تر ، هنر اعم از موسیقی ، شعر ، نقاشی و ... به طور کلی هر چیزی که در آن خلاقیت نهفته باشد ، می تواند پاسخگوی نیازهای روانی آدمی باشد .
بماند سالها این نظم و ترتیب زما هر ذرهّ خاک افتاده جایی
قرض نقشی ست کز ما باز ماند که هستی را نمی بینم بقائی
به نام ایزد منان
نظری به تاریخ موسیقی
شک نیست که ذکر اوضاع و احوال موسیقی ایران از دوره هخامنشی تا کنون یا بحث در موسیقی کشوری که بیش از دو هزار سال مدارک کتبی تاریخی دارند آسان نیست ، بنابراین هر جا خوانندگان مطلب را کوتاه یافتند متوجه خواهند بود که گذشته از ایجاز و اختصاری که مقصود نگارنده بوده ، مدارک کتبی هم در این قسمت کمیاب است و اگر بندرت یافت شود کتابهایی نیست که دسترسی به آنها آسان باشد . در حقیقت اگر کسی بخواهد تاریخی برای موسیقی ایران بنویسد باید تمام کتابهای تاریخی و اغلب کتب ادبی و همچنین کتابهای موسیقی که در زمانهای مختلف نوشته شده بخواند و از هر کتابی مطلبی دریابد و از مجموع موضوعاتی که مربوط به موسیقی است کتابی تالیف نماید . ولی اینکار نیز اشکال دیگری داردزیراصرف نظر از کتاب اغانی تالیف ابولفرج اصفهانی که آنهم تنها بعنوان تاریخ موسیقی نوشته نشده و راجع به یک دورهی محدود یست ، درسایر کتابهای موسیقی بیشتر بمطالب فنی اشاره شده که آن موضوع را نگارنده در فصلی جداگانه بیان خواهد کرد و تاریخ نویسان هم بندرت اشاره ای به این قسمت کرده اند . برای اینکه مطلب روشن تر شود به موسیقی مردمی هم که قبل از تشکیل دولت هخامنشی در ایران و حوالی آن زندگی کرده و تاریخ کشور ما با آن مربوط است نیز اشاره مختصری بشود . زیرا بطوریکه تاریخ نشان میدهد قسمتی از صنایع دوره هخامنشی از آثار صنعتی ملل سابق تقلید واقتباس شده است . مثلا عیلامیها که پس از تشکیل دولت آشور منقرض شدند و دولت آشور که کوروش بزرگ آنرا در هم شکست و دولتهای بابل و مصر شهرهای یونانی آسیای صغیر که بدست شاهان هخامنشی مفتوح گردید و کشور باستانی هند که از دیر باز با ما رابطه معنوی داشته سازهایی داشته اند که در ایران نظیر آندیده شده . بنابراین نخست موسیقی این ملل را بررسی میکنیم سپس به تاریخ موسیقی کشور خود میپردازیم .
.: Weblog Themes By Pichak :.